انجمن زنان زمین  land of women

انجمن زنان زمین land of women

مسائل زیست محیطی
انجمن زنان زمین  land of women

انجمن زنان زمین land of women

مسائل زیست محیطی

ارزانی

ارزانی

جالب است به محض شنیدن این کلمه بلافاصله ذهن به تکاپو می افتد می پرسد؟    کو؟ کجا؟

صبر کنید، عجله نکنید، اول داستان را بشنوید بعد اگر مایوس شدید ناروا نگوئید، می دانیم وضع چیست!

بخشی از این ارزانی در جنگلهای مریوان هم اکنون که مرداد ماه است می سوزد بخشی دیگر در یونان و کالیفرنیا .....

اما داستان اصلی ما

   در دهه 70 و 80 با توجه به روابط ومنابسات های ایران و کشورهای اروپایی در عالم پیشرفت و توسعه یکی از شاخص های توسعه یافتگی بنام سازمانهای غیر دولتی یا NGO ها در ایران کم بود و خودی ها و دانه درشت ها به تکاپو افتادند که این کمبود در ایران جبران شود از انها حرکت از کشورهای اروپایی برکت! غیر خودی ها هم فرصت را غنیمت شمردند و درجوار و سایه این رخداد تاریخی- اجتماعی آرمانهای خود را معماری کرده وشروع به فعالیت داوطلبانه خستگی ناپذیر و فرسایشی نمودند. از میان این حرکت و جنبش اجتماعی انجمن های زیست محیطی بیشترین نقش را در جامعه به نمایش گذاشتند. ما هم در شهر خود با نام اختصاری راه سبز هویت سازی نمودیم. استراتژی ما از هدفٍ تلاش برای پیشگیری از آلودگی و تخریب محیط زیست مایه می گرفت.

بموازات ما در سایر استانهای دیگر با همگرایی روز افزون نوک پیکان را بسوی عینی ترین آلودگی یعنی زباله نشانه گرفتیم. همه گفتند، نوشتند، با چانه زنی و ایجاد حساسیت در کنار مسئولین قرار گرفتند. البته این ضایعه و مشکل اجتماعی برای مسئولین هم دردی همه جانبه بود و از حمایت دریغ نکردند.

موسسه ها و سازمانهای بازیافت و تبدیل مواد شکل گرفت در شهر ما هم تعدادی از مسئولین شهرداری به سراغ کشور آلمان رفتند. یکی از شرکتهای با اخلاق و منصف آلمان که درد زیست محیطی داشت! از میان زباله دان تاریخ تکنولوژی، دستگاههایی به این شهر روانه نمودند که زباله را در مقصد تفکیک می نمود. شهرداری با حسن نیت نسبت به مشکل زباله و توجه به مشکلات خود ، مقصد را با مبداء جابجا نمود!

فریاد NGO ها تفکیک زباله از مبداء تولید بود ! چه باید کرد؟خود را مجاب کردیم که آلودگی زباله به یک جا منتقل می شود . بالاخره منا سبات و روابط نهادها از یک جایی سوراخ می شود وفریاد از آلودگی به دادگاه می رسد.

مدت چند سال است سازمان بازیافت کود تولید می کند آنقدر با کیفیت است که خریدار ندارد!

بموازات این صنعت سازمان بازیافت شهر، NGO هر دری را زدند و چانه زنی را برای جمع آوری کاغذ در سازمانها و نهادهای سطح شهر آغاز کردند همزمان با شعار ((کاغذ، زباله نیست)) سطل های آبی را درهمه نهادها توزیع کردند.

پروژه در اوایل خوب پیش می رفت اما بعلت نبود امکانات ابزاری و مالی و ارزانی کاغذ مطابق معمول این نهاد مردمی کم آوردند و خسته از دور زدن مدتی سکوت اختیار کردند البته انگیزه حرکت با آرمان آبیاری می شد بالقوه باقی ماند .

دغدغه هواداران محیط زیست، حفظ جنگل ها،نیاز روز افزون انسانها به اکسیژن، آلودگی هوا، گازهای گلخانه ای ، گرمای غیر قابل انتظار، تغییر اقلیم، نابودی گونه ها و .... انسان....زمین کو گوش شنوا؟ کو خرد آینده نگر؟ کو مهر به نسل های در راه ..... سکوت شکسته شد بعد از مدتی ادارات و نهادها انگشته روی استمرار و ضرورت این پروژه نهادند و خود زمینه جلسات را فراهم نمودند بعد از این چندین جلسه و اخرین جلسه در سازمان بازیافت و تولید مواد در تاریخ 22/4/88 بالاخره اعلام شد که خرید درخت برای کارخانه های کاغذ سازی در ایران ارزان تر از بازیافت تمام می شود!انبار کردن این همه کاغذ چه حاصل! اما کاری است اخلاقی

آری درخت ارزان است! بگذارید با هر بهانه ای بسوزد، یا در هر پروژه ی توسعه ای شبانه ایستاده بمیرد! بگذار جنگل ها غارت شوند !

NGO  سر در گریبان جلسه را پایان داد با نگاهی به دور انسانهایی را می دید که کپسول اکسیژن را بر شانه های خود حمل می کنند با نگاهی دور می دید انسانها از آلودگی، عفونت زده و تغییر چهره داده اند ، جوانی نکرده پژمورده می شوند .

با نگاهی دور می دید مجرمها رفته اند بدون آنکه دادگاهی قضاوت نشان کند، آثار این رفتگان پیاده کردن و خلق جهنم برای نسل آینده بود.

NGO  دست از جان شسته به خود آمد و از تصورات خود دور شد، با خود زمزمه کرد.

ای آدمهایی که بر ساحل نشسته شاد و خندانید شیرینی قدرت را به کاسه آیندگان بریزید نگذارید این نگاه دور به واقعیت تبدیل شود حتی در نقطه تاریک زمان!

        

           

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد