انجمن زنان زمین  land of women

انجمن زنان زمین land of women

مسائل زیست محیطی
انجمن زنان زمین  land of women

انجمن زنان زمین land of women

مسائل زیست محیطی

زنان، مادران زمین

محیط زیست منابع خدادادى زمین است که سرمایه بشر براى پیشرفت و توسعه محسوب مى‏شود. آیا بدون بهره‏مندى از آب و خاک سالم، معادن، جنگلها و ... چرخه اقتصاد به حرکت در مى‏آید؟

سؤال بالا، امروزه بحثهاى زیادى را سبب شده که از اهم آنها نقش زنان در حوزه تحقق توسعه پایدار و حفظ محیط زیست است. در این زمینه پنج دیدگاه مطرح شده است: نخست اینکه زنان به عنوان قربانیان تخریب محیط زیست به شمار مى‏آیند. این تصویر زنانى است که هیزمها را بر دوش حمل مى‏کنند و کیلومترها راه مى‏روند تا به آب دسترسى یابند، اما هر روز با تخریب بیشتر جنگلها و آلودگى وسیع‏تر آبها روبه‏رو هستند. دوم، زنان به عنوان مدیران منابع طبیعى چون جنگل، آب و سوخت شناخته شده و مشارکت فعالى در بخش کشاورزى دارند. دانش آنها در باره محیط باید مورد توجه قرار گیرد و به عنوان بخشى از راه‏حل مشکل آب و انرژى از وجودشان بهره گرفته شود. چنانچه در مورد جنبش «چیپکو» در هندوستان، خطر جنگل‏زدایى کافى بود تا زنان محلى را براى حمایت از محیط زیست خود علیه تشکیلات دولتى که مجوز تخریب جنگلها را صادر کرده بود، بسیج نماید. آنها مى‏دانستند که رفاهشان کاملاً وابسته به جنگل است و کار جنگل تنها فرآورى چوب نیست. بلکه شاخه‏هاى خشک آن حرارت لازم را براى پخت و پز و توده زیستى جنگل، آب خالص را فراهم ساخته و درختان، خاک روى شیبها را تثبیت مى‏کنند. همچنین جنبش «کمربند سبز» کنیا مشتمل بر هشتاد هزار زن، نقطه عطفى در درختکارى به شمار مى‏آید. اعضاى این جنبش به بیش از هزار قلمستان رسیدگى مى‏کنند و نه فقط کشتزارهاى تک‏محصولى، بلکه برخى از درختان را براى تأمین نیازهاى انسانى مى‏کارند. زنان و کودکان «جامعه نپان» نیز هفته‏ها صرف ساختن ذخیره‏گاههاى آب باران کرده و کوشیده‏اند از قدیمى‏ترین جنگلهاى بارانى جهان واقع در «جزیره برنئو» حمایت کنند. اگر چه اینها حرکتهایى نمادین و خاص در زمینه نقش زنان در حفظ محیط زیست است، اما نشان از توانایى آنان در پایدار نمودن منابع طبیعى داشته و این توانایى به طور روزمره و همیشگى در مزارع، کشتزارها، جنگلها و ... کاربرد دارد. سومین دیدگاه در زمینه محیط زیست و زنان، آنان را به عنوان محافظان و مدافعان محیط زیست مى‏داند که به دیدگاه دوم بسیار نزدیک است. در چارچوب این دیدگاه برخى گمان مى‏کنند که زنان به دلیل نیاز به منابع براى امرار معاش و کسب درآمد، نسبت به محیط زیست احساس تعهد مى‏کنند، اما برخى دیگر معتقدند تعهد زنان به محیط به دلیل درک عمیق آنان و ارتباط آنها با طبیعت است. در دیدگاه چهارم، برخى که از زاویه طرفدارى از حقوق زنان به موضوع مى‏نگرند و معتقدند زنان هماهنگ با طبیعت هستند و طبیعت بخشى از وجود و هستى زنان را تشکیل مى‏دهد. آنها بر این باورند که مردان کمتر چنین رابطه‏اى را با محیط برقرار مى‏کنند و بیشتر به تخریب آن مبادرت مى‏ورزند. پنجمین و آخرین دیدگاه به تمرکز بر مسأله زنان و جمعیت باز مى‏گردد. بسیارى از گروههایى که نگران محیط زیست هستند بر این باورند که جمعیت موجب افزایش تخریب منابع مى‏شود و فقر حاصل از این وضعیت تأثیر مستقیم بر زندگى زنان مى‏گذارد. اما در میان این دیدگاهها، بى‏شک جاى زنان در مقام مادرى و به عنوان نخستین و مهمترین معلم آموزشهاى زیست محیطى خالى است. زنان «مادران زمین» هستند، آنجا که به نسلهاى بعدى عمیقا بیاموزند: «این سرمایه، امانت و موهبت الهى را پاس دارید.» از این‏رو در حوزه مباحث توسعه پایدار، به طور روزافزون جایگاه زنان و توانمندیهاى آنان به نوعى جزو ضروریات «پایدارى» محسوب و مورد توجه قرار مى‏گیرد. چنانچه کارشناسان معتقدند در این حوزه، آموزش را باید از زنان آغاز کرد تا فرزندان آنها به صورت مستقیم و غیر مستقیم با این مقوله آشنا شوند.   

گردآورنده: نسرین رستمی